ندیدم شهی در دلارایی تو / به قربان اخلاق مولایی تو
تو خورشیدی و ذره پرورترینی / فدای سجایای زهرایی تو
نداری به کویت ز من بی نواتر / ندیدم کریمی به طاهایی تو
نداری گدایی به رسوایی من / ندیدم نگاری به زیبایی تو
نداری مریضی به بد حالی من / ندیدم دمی چون مسیحایی تو
نداری غلامی به تنهایی من / ندیدم غریبی به تنهایی تو
نداری اسیری به شیدایی من / ندیدم کسی را به آقایی تو
امید غریبان تنها کجایی ؟ / چراغ سر قبر زهرا کجایی ؟
تجلی طاها / گل اشک مولا / دل آشفته ی داغ آن کوچه ی غم
گرفتار گودال خونین/ دل افکار غم های زینب / سیه پوش قاسم
عزادار اکبر گل باغ لیلا / پریشان دست علمگیر سقا / نفس های سجاد
نواهای باقر / دعاهای صادق / کس بی کسی های شب های کاظم
حبیب رضا و انیس غریب جوادالائمه / تمنای هادی / عزیز دل عسگری
پس نگارا بفرما کجایی؟ کجایی؟ کجایی؟
دلم جز هوایت هوایی ندارد /لبم غیر نامت نوایی ندارد
وضو و اذان و نماز و قنوتم بدون ولایت بهائی ندارد
دلی که نشد خانه ی یاس نرگس خراب است و ویران ، صفائی ندارد
بیـــــــــــــا تا جوانم بده رخ نشــــــــانم،بیـــــــــــــا تا جوانم بده رخ نشــــــــانم،
بیـــــــــــــا تا جوانم بده رخ نشــــــــانم، که این زندگانی وفایی ندارد
الهم العجل الولیک الفرج
این کیست اینکه جلوه ی ایمان فاطمه است
گفتم که جلوه،نه،که دل و جان فاطمه است
در کربلا حسین دگر را بروز داد
عباس رشد کرده ی دامان فاطمه است
در کربلا که مدرسه ی عشق عالم است
شاگرد اولی دبستان فاطمه است
زهرا سروده است که آب آوری کند
او شاه بیت دفتر و دیوان فاطمه است
محشر برای رو شدن اعتبار اوست
عباس یک نمونه ز یاران فاطمه است
باید که آب را برساند به خیمه ها
این مشک آب باعث درمان فاطمه است
سر میدهد در علقمه،قولش نمیدهد
زیرا هنوز بر سر پیمان فاطمه است
عباس ترک خیمه ی مولا نمی کند
زیرا که خیمه ی دلش از آن فاطمه است
با این حساب حرف امان نامه را نزن
سردار عشق گوش به فرمان فاطمه است